English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2165 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
injustice U بی عدالتی
injustices U بی عدالتی
outraging U بی عدالتی کردن
outrage U بی عدالتی کردن
outraged U بی عدالتی کردن
outrages U بی عدالتی کردن
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
to make r. for a wrong U بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن
add U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
in regard to U در باره
rampire U باره
in relation to U در باره
one-off U یک باره
rampart U باره
one-offs U یک باره
ter U سه باره
lake rampart U اب باره
on U بالای در باره
to sputter [about] U تف پراندن [در باره ]
here U در این باره
herein U در این باره
Impressionism U در باره ادراک
tartar U باره دندان
tartars U باره دندان
regard U باره نسبت
regards U باره نسبت
regards U بابت باره
regarded U باره نسبت
regarded U بابت باره
one-night stand U برنامهی یک باره
regard U بابت باره
one-night stands U برنامهی یک باره
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
aftercrop U حاصل دوم باره
countermark U انگ دوم باره
with relation to U نسبت به راجع به در باره
tartarous U دارای باره دندان
reapparition U فهور دوم باره
rearrngement U ترتیب دوم باره
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
re order U سفارش دوم باره
multipoint U اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
with regard to U نسبت به در باره راجع به در خصوص
to sputter [about] U با خشم سخن گفتن [در باره ]
deuterogamy U عروسی دوم باره تجدیدفراش
prejudicate U بی رسیدگی رای دادن در باره
disclosures U عمل بیان در باره چیزی
to ruminate on something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
for the rest U اما در باره باقی مطالب
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
what say you to a cinema? U در باره سینما چه عقیده دارید
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
what do you think of him? U عقیده شما در باره او چیست
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
to meditate on/over something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
to contemplate about/on/over something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
disclosure U عمل بیان در باره چیزی
to theorise [about something] [British E] U نگرشگری کردن [در باره چیزی]
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U داده ها [در باره کسی یا چیزی]
to theorize [about something] U نگرشگری کردن [در باره چیزی]
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U سخن گفتن در باره چیزی
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U خبر [در باره کسی یا چیزی]
to do one right U عدالت در باره کسی بجا اوردن
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U اظهار نظر دادن در باره چیزی
to consult with somebody about something U با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to have a different view of [ opinion about] something U در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
to make of something U در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
What do you make of this [it] ? U نظر شما در باره این چه است؟
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to sputter [about] U تند ومغشوش سخن گفتن [در باره ]
to theorise [about something] [British E] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to theorize [about something] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
argue U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
arguing U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
argues U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to get an overview [of something] U دید کلی [در باره چیزی] دست یافتن
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
to talk out a bill U مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
genetics U شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
ease off U شل کنید
say no more U بس کنید
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
vide infara U را نگاه کنید
attention to orders U توجه کنید
wait a second U تامل کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
repeats U تکرار کنید
hurry up U عجله کنید
hold hard U صبر کنید
deleted U حذف کنید
supposing U فرض کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
deletes U حذف کنید
suppose U فرض کنید
supposes U فرض کنید
dele U پاک کنید
deleting U حذف کنید
accelerando کم کم تند کنید
i say U نگاه کنید
cautioning U توجه کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
cautions U توجه کنید
cautioned U توجه کنید
push the door to U در راپیش کنید
oyez U توجه کنید
caution U توجه کنید
oyez U گوش کنید
delete U حذف کنید
repeat U تکرار کنید
move out U حرکت کنید
make a hurry U عجله کنید
leontief table U نگاه کنید به :
keep at it U مداومت کنید
recive U مصرف کنید
urology U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
geostrategy U شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
off print U چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
mayday U خطر کمک کنید
chains U مراجعه کنید به CATENA
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
avast U ایست توقف کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
chain U مراجعه کنید به CATENA
opens U مروحه را باز کنید
maydays U خطر کمک کنید
trail U هدف را تعقیب کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
open U مروحه را باز کنید
opened U مروحه را باز کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
observe silence U سکوت را رعایت کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
out with him U اورا بیرون کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
wait a second U یک خرده صبر کنید
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
wait a second U اندکی صبر کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
NB U خوب دقت کنید
wait a little U کمی صبر کنید
supra U ببالا نگاه کنید
sus.per coll U حلق اویزش کنید
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
o bey your parents U والدین خودرا اطاعت کنید
negative altitude U ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
large spread U فاصله گلوله ها راکم کنید
Erase ( clean ) the blackboard. U تخته سیاه راپاک کنید
KEEP RIGHT U از سمت راست حرکت کنید.
Drop me just before you get to the turning. U مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com